توی یکی از روزای آخر پاییز که « یادداشتهای من » رو با اولین نوشته سه خطیش شروع کردم هیچ وقت فکر نمی کردم که تا اینجا ها ادامه پیدا کنه ، نقطه شروع « یادداشتهای من » دغدغه ها و حرف های یه ذهن بود حرفهایی که بهتر بود به زبون بیاد ، حرفهایی که به جای کاغذ توی دل یه دنیای مجازی جای گرفتن ، حرف هایی که از دنیای واقعی منشا می گرفت و شخصیت های اون آدم های دور ورمون بودن آدمهایی که هر روز از کنارمون میگذرن بدونه اینکه به اونا توجه داشته باشیم !
17 آذر تولد 3 سالگی « یادداشتهای من » !
باورم نمیشه 3 سال گذشت ، 3 سال به همه خوبیها و بدیهاش ، 3 سال با همه دغدغه ها و نگرانیهاش ، 3 سال گذشت و از همه روزها و شبهاش فقط برام خاطره مونده ، 3 سال همه چیز دست به دست هم داد تا هر از گاهی بیام و چیزی بنویسم ، تو این 3 یال خیلی ها اومدن و حرف هام رو خوندن ، خیلی ها نظراشون رو برام نوشتن خیلی ها هم ترجیح دادن سکوت کنن و از کنارشون بگذرن ، اما این سال ها توی یادمن همیشه زنده میمونه چون خاطره ای از یه دنیای جدید ، خاطره ای از دوستای جدید ، خاطره ای از دغدغه های جدید .....
و امروز « یادداشتهای من » در ابتدای فصلی ایستاده که قبلا تجربش کرده و همچنان امیدوار به آینده ای مبهمه .
همینطور که شاملو میگه :
در مرگ آورترین لحظه ی انتظار
زندگی را در رویاهای خویش دنبال می گیرم
سلام وخسته نباشید
منم ۳ سالگی وبلاگت رو تبریک میگم
و امیدوارم که همچنان با متنهای خوبی که می نویسی
غروب دلنشینی برای خواننده های وبلاگ فراهم کنی
شاد و موفق باشی
سلام.. به هر حال ۳ ساله شدن وبلاگت رو تبریک می گم .. راستی چند خط اول نوشته ات منو بهو یاد این جمله انداخت که «همون بهتر که ساکت باشه این دل !!!» همیشه موفق باشی
مبارکه.
تولد فکری نو و اندیشه ای پویا مبارک باد.
سلام.
سه ساله شدن وبلاگت رو بهت تبریک میگم.
آره ! منم میگم باید امید داشت
" بهار باز میگردد اما کسانی که زمستان را پشت سر نگذارند هرگز بهار را نمی بینند . "
تا بعد...
ا ا ا به این زودی ۳ ساله شدی !
تبریک میگم.امیدوارم که موفق باشید.تولد آغاز یک چیز هست .آغاز حیات برای هر چیزی...ما نمیتونیم توی تولدخیلی چیزها دخیل باشیم.مثل تولد احساس های جدید توی حجم روح و باطن شخصیتمون.اما حد اقل میتونیم اون هارو هدایت کنیم تا ابعاد شخصیتمون رو معنا ببخشند. سربلند باشید.
سلام.
ممنون از اینکه سر زدی... اینهم جواب تست :
جواب دادن به تلفن نشانه اهمیت دادن به کار....بستن شیر آب نشانه خسیس بودن......آرام کردن بچه نشانه دوست داشتن بچه ....باز کردن درب نشانه اهمیت دادن به خانواده و فامیل.... جمع کردن لباس نشانه میزان توجه به روابط زناشویی است.
تا بعد...
سلام.امیدوارم خوب باشید.شاید بیشتر خود دستنوشته هایتان فضای حاکم به این وبلاگ برام جالببود.به هر حالاامیدوارم در یه فرصتمناسب بیشتر با افکار شما آشنا بشم.براتون آرزوی شادی میکنم.خدانگهدار
سلام. اگه بگم امروز، یکی از بهترین روزهای زندگیمه، دروغ نگفتم. چون میبینم هنوز هم آدمایی پیدا میشن، که بوییدن ذهن قشنگشون ،گل زندگی رو تو خیال انسان در زمینهای از نوای محبت نقاشی میکنه.
همیشه نوشتههای قشنگ، تو دلم احساسی رو به تصویر میکشه و هدیهای رو بجا میذاره.
برای اینکه بگم ممنونم، چشمامو میبندم و سعی میکنم، احساسم رو اینطور توضیح بدم..
.......موجودی با رنگه سفید میبینم، که این سفیدی در اطراف بدنش به رنگه آبیه زیبایی میرسه ، و در جایی سر سبز از مهربانی، بر سر، چشمه علاقه ایستاده. دستهایش را از آب زلال پر میکند و به سرعت از جنگل به سوی دشتی خشک میرود. در میان دشت گلیاست، که آفتاب زندگی
ساقهاش را چون علامت سوال خمیده کرده. بی آنکه آن موجود بخواهد، آب از میان انگشتان محبتش فرار میکند، و در مسیر میان جنگل و گل، بر دشت خشک، خطی میکشد.
زیر نور آفتاب، باقیمانده آب را با دلخوری به روی گل میریزد و باز برای آوردن مایه زندگی به سر چشمه میرود. گویی این کار آواز زندگیست. این ترنّم هستی از سوی او شبها و روزهای زیادی تکرار میشود.
پس از زمانی دراز، از زمین فاصله میگیرم تا از آسمان به پهنه جنگل و دشت نگاه کنم. عجیب است!؟
سر سبزیه مهربانی، دشت بین گل و جنگل را فراگرفته.
اکنون است که میفهمم، چرا آواز زندگی به گوش میرسد....
این احساسی بود که از خواندن ،ای کاش، اگر نامهای بودم، در آغوش باران و ... تو ذهنم نقش بست.
یه دنیا تبریک به موجودی که داره بهار ۳ سالگیش رو جشن می گیره ... ۳ سالگی سنیه که بچه ها واسه اولین بار خیلی از کلمات رو با زبون شیرینشون ادا می کنن ... امید وارم روزی برسه که این موجود نازنین ۳۰ سالگیش رو جشن بگیره و هممون بهش تبریک بگیم ... با آرزوی اینکه این غروب سالهای سال همینجوری خوشگل طلوع کنه و برق شادی رو تو چشای سحر ببینیم ... برقی که دل هممون رو شاد کنه ...
سلام خوشحالم که در سومین تولد وبلاگت حضور دارم شاد باشی به وبلاگ منم سر بزن در غروب منتظر تو هستیم
سه تا دبلیو دات غروب دات کام
سلام.احساس میکنم که مدتها قبل وب لاگت رو میخوندم. خوشحالم دوباره یاداشتهات رو می خونم.
نخوندم !!!...:D