یادداشت های من

تراوشات ذهنی من

یادداشت های من

تراوشات ذهنی من

به پدر و مادر عزیزم

سرود صبح را پدر تو در گوشم خواندی و مادر تو با کلام شیرینت آن را آراسته تر کردی ، پدر تو با سخاوت دستانت گذشته را برایم هجی کردی و تو مادر زیر باران نجابت واژههای زندگی را برایم معنا نمودی .

هنوز سخاوتمندانه بر باغ قلبم می بارید و با سخاوت بهاری قصیده بلند زندگی را در دفتر قلبم می سرایید .

دیریست که سالهای کودکی به خاطره ها پیوسته اما وجود پرمهرتان ریشه خاطره ها را آبیاری می کند ، می خواهم تمام گلهای دنیا را تقدیمتان کنم تا بهار نگاهتان را همیشه شکوفا ببینم .

بیست و چهارمین سالگرد ازدواجتان مبارک

سحر

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:07 ب.ظ

kos kesha baraye kose man nazar bedin dige

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد