ایرانیان از جمله ملت هایی بودند که زندگیشان با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته و به مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذراندند .
این جشن ها نشان دهنده فرهنگ ، نحوه زندگی، خلق و خوی و جهان بینی ایرانیان باستان است .
فلسفه بزرگداشت "سپندار مذگان" یا "اسفندار مذگان" به عنوان "روز عشق" به این صورت بوده :
سپندار مذ لقب ملی زمین است . یعنی گستراننده، مقدس، فروتن و زمین نماد عشق است ، چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند .
در ایران باستان در این روز جشن بزرگی برگزار می شد و دختران و پسران حلقه هایی از گل بر سر می نهادند و هدبه می دادند.
این روز در تقویم ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی 3 روز پس از ولنتاین ، شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 26 بهمن (Valentine) به 29 بهمن (سپندار مذگان ایرانیان باستان) منتقل کنیم.
اگر عشق را از منشور شعورمان بگذرانیم و به عناصر تشکیل دهنده اش تجزیه کنیم، خواهیم دید که عشق از 9 عنصر اصلی تشکیل شده است : بردباری: عشق ، بردباراست. مهربانی : مهربان است. سخاوت: عشق در آتش حسد نمی سوزد. فروتنی : غرور ندارد. ظرافت : عشق،اطوار ناپسندیده ندارد. تسلیم : نفع خود را خواهان نیست. تسامح: خشم نمی گیرد. معصومیت : سوظن ندارد. صداقت: از ناراستی شاد نمی شود اما با راستی به شعف می آید
از نوشته اتان ممنون .اما نکته ی قابل توجه اینجاست که بعضی ها فکر می کنند ایرانی ها انسان های متمدنی هستند یا دست کم بوده اند . اما حقیقت این است که علاقه ی ما به ایرانی بودن و غیرت ملی ! باعث می شود چشمانمان را بر حقیقت ببندیم .اساسن موضوع فرهنگ در همه ی جوامع یک پروسه ی تاریخی به هم پیوسته است که همه ی اعنصرها در آن ترکیب می شوند . اما هیچوقت در ایران این چنین نبوده .یعنی علیرغم اینکه در برخی اوقات توسط بعضی اشخاص با لحظات درخشان تاریخی نزدیک شده ایم ، شخص دیگری با بدست گرفتن قدرت آن را نفی کرده ! شما مصر را ببینید چند سال بنای پیوسته ی تاریخی دارد ؟ حالا ایران را ببینید . هر پادشاهی که آمده همه ی بناهای پادشاه قبل از خود را سوزانده ویا ویران کرده ! امروز هم همین است .این فرهنگ ضعیف حاصل همان فرهنگ غنی ! است . به محض اینکه یک مدیر ویا یک رئیس می آید همه چیز را بهم می ریزد .می دانید که این فرهنگ ریشه ی تاریخی دارد .البته من نمی خواهم منکردانش ، هوش و آگاهی ایرانیان در دوره های متفاوت تاریخی بشوم اما حقیقت این است که این عنصرها هیچوقت نتوانستند با هم ادغام بشوند و ترکیبی از فرهنگ را بوجود بیاورند . وگرنه نگارنده ی تاریخ ایران با آن هم سابقه نباید ( کریستن سن ) باشد .
سلام!
قرار فیکس شد !
http://1st-gharar.blogsky.com/
می بینیمتان
======> موفق باشی
آره این یکی رو قبول دارم که ایرانی ها از اون اول هاش هم عیاش بودن....عیاش بودن