یادداشت های من

تراوشات ذهنی من

یادداشت های من

تراوشات ذهنی من

فصل انتظار

بلاخره پاییز هم اومد ، روزاش داره یکی یکی میاد و میره ، تو پاییز من همیشه یه حس دیگه دارم ، یه حس غریب ولی دوستداشتنی ، یه حس قشنگ ، یه حس رنگی !

نمی دونید چه لذتی داره که روی برگهای رنگی راه بری و به صداشون گوش کنی ، به نظر من قشنگترن ملودی های دنیا رو می سازن و همزمان انگار دارن حرف می زنن ، آره حرف میزنن از رهگذر هایی که از روشون ، از کنارشون رد میشن با دلی پر از عشق یا قلب از تنفر ،  برگها از روی قدمها می فهمن هر کسی که از اونجا رد میشه چه حسی داره اونا دیگه همه قدمها و همه حس ها رو خوب میشناسن سالهاست که هر پاییز منتظر این قدم  هستن اونا دیگه می دونن که وقتی دو تا قلب عاشق از روشون رد میشن به هم چی میگن و همزمان اونا با خش خشون ملودی عشق رو می نوازن یا وقتی یه آدم تنها با دلی گرقته از اونجا رد میشه باید آهنگ دلتنگی روبزنن ، اونوقت باد هم با زوزه قشنگ و نسیم ملایمش به کمکشون میاد تا سمفونیشون کامل بشه.

غروب های پاییز هم قشنگه اون زمان که آسمون مثل جعبه مدادرنگی همه رنگه باد آروم می وزه و برگها رو تو هوا می چرخونه اون موقع که چشم ها از شادی برق میزنه اون زمان که نسیم صورت ها رو نوازش میکنه اون موقع که ناخداگاه شبنم از چشم ها جاری میشه اون زمانه که سخت ترین دلها هم تسلیم عشق میشن .

من منتظرم ، منتظر بهترین پاییز زندگیم  ، منتظر می مونم تا روزیکه بتونم با خش خش برگ ، زوزه باد و سرخی غروب حرف بزنم ! اون روز پاییزی اونقدر قدرت دارم که به نهایت پرواز کنم.!!!!

 

نظرات 11 + ارسال نظر
FH شنبه 5 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:47 ب.ظ http://www.park.blogsky.com

سلام وبلاگت خیلی جالبه یه سرم به من بزنی خوشحال میشم.

امیر یکشنبه 6 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:50 ق.ظ

من هم عاشق پاییزم اصلانبه جای فصل انتظار باید بذاری فصل عشق
موفق باشی

همسفر یکشنبه 6 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:52 ق.ظ

خیلی قشنگ بود
همه وبلاگت رو امشب خوندم

آرزو یکشنبه 6 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:53 ق.ظ

حال و هوای وبلاگت خیلی عاشقونه شده
خوش به حالت

A-A یکشنبه 6 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:29 ق.ظ

خیلی قشنگ بود ، مثل خودت - همیشه موفق باشی ، راستی چشمت روشن

چشمم برای چی روشن

Omid یکشنبه 6 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:11 ب.ظ

خیلی خیلی قشنگ بود .اصلا حرف دلم رو زدی : غروب پاییز …….رنگ پاییز……
فقط ، من توی پاییز یه حس دلشوره عجیبی هم دارم، یه جور دلتنگی .. دوست دارم داد بزنم !!!!!!ولی نمی دونم چرا……!؟
راستی ؛ وقتی باهاشون حرف زدی ! سلام منو هم بهشون برسون !!!!

اینا همه چیزایی بود که من از پاییز دیده بودم
حتما یه سلام مخصوص می رسونم

homayoun goudarzy یکشنبه 6 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:33 ب.ظ http://nashrafzar.persianblog.com

shabnam az chemha jary mishe ?
ghoroubo deltangy tamoum misheh ?
sahar aya nazdik misheh /

ممنونم یایا جون

Saeed دوشنبه 7 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:40 ب.ظ

سلام و عرض ادب و احترام
وبلاگتونو برای بار چندم خوندم. خیلی زیباست .فقط یک اشکال دارد که این به نظرمن خیلی مهمه و اون اینه که شما تقریبا هر 2 روز یکبار در وبلاگتون مطلب جدید مینویسین و این باعث میشه که دوستداران وبلاگتون نتونن نظراتشونو براتون به موقع بذارن.
اگز کمی زمان ما بین مطالب رو بیشتر کنین و حداقل به 3 روز برسونین بهتره.
در ضمن من منتظر ÷یامها و میلهای شما هستم.
منو که به خاطر میارین؟
منتظرم
همیشه مثل بهار سبز.مثل تابستان گرم.مثل پاییز عاشق و مثل زمستان دارای شبهای بلند عاشقی باشی

مرسی

reza دوشنبه 7 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:32 ب.ظ http://eel.blogsky.com

bazia dastashoonu bayad beshooran.......khoobe

mehdi جمعه 11 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 06:02 ب.ظ http://www.gharibaneh.blogsky.com

من عاشق پاییزم
در ضمن از لطفت ممنونم

siavash جمعه 18 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 04:59 ب.ظ

jegar sher nadare safareh eshgh naro

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد