یادداشت های من

تراوشات ذهنی من

یادداشت های من

تراوشات ذهنی من

بدونه عنوان

برای آخرین بار چشمشون به هم افتاد، هیچکدومشون نتونستن حرفی بزننن اما هر دو یه چیز رو می خواستن بگن اون هم این بود که : گرانترین و زیبا ترین چیزها تو دنیا نه دیده میشه و نه حتی لمس میشه ! انها را تنها باید در دل حس کرد
و از کنار هم گذشتن بدونه خداحافظی 
 

نمایشگاه

نمی دونم نمایشگاه کتاب و مطبوعات امسال رو دیدید یا نه ، من که به نمایشگاه کتاب نرسیدم اما دو روز رفتم نمایشگاه مطبوعات یعنی19 و 20 اردیبهشت میدونید چیه  نمایشگاه مطبوعات ما هر سال قبل پسرفت میکنه و امسال که دو تا رکورد جالب هم داشتیم اولیش رکورد بیشترین روزنامه های توقیف شده در سال و دومیش هم بیشترین تعداد روزنامه نگار های زندانی

:اما چند تا نکته تو نمایشگاه امسال خیلی جلب توجه می کرد

  حضور سعید عسگر ( عامل ترور حجاریان) و معاون نیروی انتظامی اون زمان در سخنرانی شریعتمداری و اعضای تحریریه کیهان تازه اقای عسگر عکاسی هم میکردن و همزمان شریعتمداری هم حجاریان رو بعنوان تروریست معرفی میکرد ، البته این بحث به دلیل اعتراض
!مردم به انتها نرسید و سعید عسگر هم یه دفعه قیبش زد 

بعدش هم سخنرانی تاج زاده بود که مثل همیشه بود فقط موقع رفتن مجبور شد از پشت میله
!ها و چادر از سالن خارج بشه

و اما بهترین جلسه پرسش و پاسخ مربوط بود به تحریریه روزنامه یاس نو و آقای باستانی که روز قبل یکی از بهترین مقاله های دوران کاریش رو درباره نفحس مالی صدا و سیما نوشته بود

بعدش هم نوبت کدیور شد که مثل بیتر مقاله هاش در مورد رد فلایت فقیه صحبت میکرد و مورد حمایت اکثریت هم قرار میگرفت و حتی بعد از اتمام سخنرانیش خیلی از افراد توی سالن
!خودشون بحث رو ادامه دادن

کلا نمایشگاه امسال خیلی ضیف تر از پارسال و حتی دوره های قبل بود شاید یکی از دلائلش
!هم به بم بست رسیدن اصلاحاته
با همه این حرفها ما امریکا رو بقل دستمون داریم و مردمی دارم که اکثریتشون حاضرن استقلال رو فدای ازادی کنن و برای همین یکمی پیش بینی اینده مشکله شما چی فکر میکنید ؟

اومدم باز اومدم

سلام
به نظر من سه هفته ننوشتن می تونه دلیلی برای فراموش شدن باشه ،ولی من اومدم که باز بنویسم ، از چیزای یکه دلم می خواد داد بزنم تا همه بشنون اما .....................
تو این مدت خیلی چیزا بود که می خواستم بنویسم که متاسفانه نشد بعضیاش رو میشه الان نوشت ولی بعضیاش رو هم نمیشه چون زمانش گذشته .
هشت روز پش تولد یکی از دوست های قدیمیم بود نمی دونم که اینجا رو می خونه یا نه ولی به هر حال من از اینجا بهش تبریک میگم و میگم که فراموشش نمیکنم

قهرمانی بدونه کاپ

نیمی دونم تا حالا براتون پیش اومده که تا خط چند قدمی خط پایان برید و انقدر به اون چیزی که براش تلاش کردید و وقت گذاشتید نزدیک باشید که باور کنید دیگه موفق شدید اما درست تو آخرین لحظه زمانی که می خوان موفقیتتون رو لمس کنید بهتون بگن که شرمنده با همه صلاحیت های یکه شما دارین ما نیمیتونیم کاپ قهرمانی رو به شما بدیم اون وقت چه حالی پیدا می کنید ؟ چه عکس العملی از خودتون نشون میدید ؟
!میدونید من تو این مواقع چیکار میکنم 
  عصبانی می شم شاید هم یکمی داد و بیداد راه بندازم  و بسته به این که مسئله چقدر برام مهم باشه شدید تر هم برخورد می کنم 
....  فکر می کنم فردا هم دقیقا یکی از همون روزا باشه یکمی برام دعا کنید

پاورچین تموم شد

نمیدونم چند تا از شما سریال پاورچین رو میدیدید ! یا اگه میدیدید ازش خوشتون می اومده یا نه ! من خودم 15- 16 قسمت اولش رو ندیدم شاید هم به گفته خیلی ها اون قسمتها چیز جالبی نداشت ولی کم کم شروع به خوب شدن کرد و به نظر من دلیلش این بود که مجموعه به روزی بود و به اتفاقات دورو ورش چه فرهنگی و چه سیاسی ( مثلا قسمت آخر ) خیلی خوب توجه میکرد ، نویسنده هاش خوب می نوشتن و انتخاب بازیگراش هم عالی بود و جالبتر این بود که بیشتر عوامل پشت صحنه حداقل برای 1 بار هم که شده جلوی صحنه اومدن و بازی کردن !

ولی به هر حال پاورچین با همه چیزای خوب و بدش تموم شد ! اما مطمعنم که کارگردان این سریال با یه برنامه بهتر از پاورچین دوباره برمی گرده ! این رو تو کارای قبلیش نشون داده ، فعلا منتظر می مونیم تا اون موقع !

 

راستی من از بازی شادی خیلی خوشم اومد! مامانم میگه خودت هم مثل اونی شما چی فکر میکنید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

رنگ وارنگ

سلام
نپرسید
چرا انقدر رنگ وارنگ می شم !! خودم هم نمی دونم ! خوب سخته دیگه به من هم حق بدین که بین این همه رنگ یکی رو انتخاب کنم تازه زود هم ازش خسته نشم .

یه چیز دیگه هم که باید بگم اینه که آمار بازدید کننده ها خوبه اما آمار کامنت ها افتضاح ! یعنی تو 50 تا بازدید کننده فقط 2 نفر نظر دادن ! من این رو به حساب تنبلی تون میزارم ، پس لطفا انقدر تنبل نباشید ( تو رو خدا نظر بدید ) . مهران هم اگه به اینجا سر زد صفحه کامنت رو بخونه جوابش رو براش نوشتم البته چون ایمیلش رو نذاشته بود نشد مستقیما جواب بدم !

  حک شده بود ! خبرش رو اینجا بخونید .Blogsky خبر بعدی هم اینه که دیروز

خوب فعلا به نظر ندادن ادامه بدین تا ببینم چی میشه !!!!!!!!!!!!!

اون کامنت برای نظر دادن!!

دیگه اینترنت نقش پرنگ تری رو تو زندگیمون برای بیان عقایدمون گرفته بدونه این که کسی بخواد بهمون خط بده یا مطالبمون رو سانسور کنه چون ما تو کشورمون که تریبون آزاد نداریم تا نظرمون رو بیان کنیم و آزادانه در مقابل چیزی که باهامون سازگار نیست اعتراض کنیم و همیشه یکی بالای سرمونه که یک وقت آبرویی از کسی نره و یا مشکل سیاسی یا اجتماعی برای کسی پیش نیاد.  اما تو اینتر نت فرهنگ دیگه ای حکمفرماست،تو این فرهنگ جدید ما هم مثل همه کشورهای متمدن جهان اجازه داریم حرف بزنیم و به خواننده هامون اجازه می دیم که پای همه مطالبمون نظرشون رو بدند.

شاید پیدا بشن تک و توک افرادی که حرف های خارج از عرف می زنند و یا بد و بیراه نثار همدیگر می کنند ولی یواش یواش موج کاربران سالم اینترنت ، به دیگران آموخت که احترام گذاشتن به کسی که اونقدر برات ارزش قائل بوده که خواسته نظرت رو پای مطلبش بخونهیه امر لازمه.

اینا که نظراشون رو مینویسن همون افرادی هستند که هر روز می بینیم. همونهایی که باهاشون سر کلاس می ریم، با هم کار میکنیم  و بحث می کنیم. این افراد در نظراتشون گاهی حرفهای بسیار زیبایی می زنند. حتی اگه گاهی کسی چیزی می گه که خیلی صلاح نیست بقیه یا اون فرد رو ترد می کنند و یا نادیده می گیرندش یا نظری مخالف نظرش بیان میکنن .

چرا در دنیای بیرون یه جور دیگست. اونقدر تو دنیای خارج از اینترنت نگذاشتند نظر بدیم که گاهی وقتها این یه عادت شده و اغلب کاربران فقط مطالب رو می خونند و نظری نمی دند. اصلا دلیلی برای نظر دادن نمی بینند با اینکه در مورد اون موضوع حرف دارند ولی سعی می کنند از کنار قضیه بگذرند و چیزی نگند.

وبلاگ ها تونستند این فرهنگ رو در اینترنت عوض کنند. تونستند به بازدیدکنندگان این موضوع رو ثابت کنند که نظرات شما برای ما که نویسنده هستیم مهمه. به همین دلیل است که می بینیم اغلب کسانی که در سایتها هم نظر می دهند افرادی هستند که وبلاگ زیاد می خوانند و به این موضوع عادت کردندیکبار دیگه حس می کنم وبلاگ داره باعث یک تحول می شه. این دفعه تحول اینترنتی. تحولی که کاربر رو عادت می ده به نظر دادن و نویسنده رو عادت می ده به نظر شنیدن و دفاع کردنمنتها خیلی مسالمت آمیز و با احترام.
یاد می گیریم نظر بدیم ، نظر بشنویم ولی هنوز با هم دوست باشیم.

حالا از همه این مطالب گذشته شما هم نظر بدین تا من بدونم باید چیکار کنم !!!